انسان و حیوان
Tag Archives: جامی
لطایف/1
پندارم توئی جامی، شاعر معروف، در مجلسی غزلی شروع نمود که مطلعش این بود: بس که در جان فگار و چشم بیدارم توئی هرکه پیدا می شود از دور، پندارم توئی همه ی حاضرین او را تحسین و آفرین گفتند مگر شخصی که از روی حسد او را استهزاء نموده گفت:« بلکه خریادامه خواندن «لطایف/1»
سخن مجذوب/27
بیانات حضرت آقای حاج دکتر نورعلی تابنده (مجذوبعلیشاه) حفظه الله تعالی دربارهی عشق (قسمت چهارم) در شرححال لیلی و مجنون، همهی شعرای عارف یا عرفای شاعر حرف زدهاند. مِنجمله جامی؛ جامی از همه بهتر. مثلاً دو تا داستانش به خاطرم رسید. یکی میگوید که مجنون را دید که روی زمین نشسته با انگشتش روی زمین مرتّبادامه خواندن «سخن مجذوب/27»