برپایی عزاداری در تکیه به دست صوفیه
حتی اگر بیان «کامل شیبی» در باره احتمال رواج روضه خوانی به جای ذکر صوفیانه در مراکز نقشبندیه در زمان تالیف «روضه الشهداء» مبالغه آمیز باشد، شواهد و اسناد مهمی در دوره قاجار از کاربری جدید تکیه صوفیان برای برپایی آیین های عزاداری محرّم خبر می دهند. گرچه برخی از محققان این کاربرد را تا دوره صفویه به عقب می رانند. برخی نیز به برگزاری مراسم عزاداری از دوره شاه تهماسب اول (حکومت 930 – 984) در پایتخت صفویان اشاره کرده اند. اما توصیفات آنان از نوع برگزاری این مراسم یادآور مجالس سخنوران اواخر دوره قاجار است و به نظر می رسد چندان اصالتی ندارد.
اولین تکیه ها را خود دراویش و در کنار کاربری صوفیانه ی آن به عنوان مرکز عزاداری استفاده کرده اند. قدیمی ترین سند مکتوبی که بر وجود ساختمانی دایمی مختص مراسم سوگواری دلالت دارد،کتیبه ی خانقاهی در استرآباد است که به گفته ی هانری ماسه، تاریخ 1202 را بر خود دارد. در این کتیبه که موضوع آن مرثیه ای در سوگواری امام حسین علیه السلام است، به وقف بنای تکیه و صحن آن اشاره می شود که بخشی از خانقاه یا احتمالاً کل بنای آن بوده است. به کار برده شده وصف «سلطان اولیاء» برای امام حسین علیه السلام در بخش پایانی این کتیبه قرینه ی دیگری بر تصوف واقف است. این مکان به تصریح هانری ماسه، تکیه یا خانقاهی صوفیانه بوده است.
یکی از محققان دلیل تبدیل خانقاه و تکیه به مکان عزاداری را به دسته روی های عزاداران و قرار داشتن تکیه ها در مسیر دسته روی و همچنین نقش صوفیه در برگزاری عزاداری مربوط کرده و می نویسد:
«این دسته ها در خیابان ها، بازارها، و میادین شهرها به راه می افتادند و در مسیر آنها یک آرامگاه وجود داشت که اغلب در اطراف محل یا شهر واقع بود. البته دلیل انتخاب چنین مرکزی آن بود که دسته، زیارت قبور اولاد علی، به ویژه قبر امام حسین علیه السلام در کربلا را مدّ نظر داشتند. اما دلیل دیگر این قبیل مراکز آن بود که قبور یا بناهای دیگر که با آنها مجاورت نزدیک داشتند، اغلب اوقات، خانقاه هایی بودند که صوفیان در آنها خادم یا ساکن بودند. از آنجا که صوفیان در مراسم مزبور و به ویژه دسته روی ها، نقش برجسته و مهمی داشتند، خانقاه آنها به نشانه ی مقابر آل علی، طبیعتاً در مسیر دسته روی ها به صورت مراکز مهم در می آمدند.»
به هرحال، زندگی کردن دراویش در آرامگاه امامزادگان که معمولاً در آن آلات و لوازم عزاداری نگهداری می شده است، در دوره صفوی نیز سابقه دارد. کمپفر ضمن اشاره به بخش های ساختمان بقعه می نویسد:
«این فضاها اغلب به اتاق های متعددی تقسیم شده است که برای سکنای متولیان یا نگهداری عماری ها، تابوت ها،عَلَم ها و کتل ها، نیزه ها،ملبوسات و سایر اسباب و ادوات به کار می رود. با این آلات و ادوات است که مراسم عزاداری محرّم را که هر سال به مناسبت سالروز شهادت امام حسین برگزار می شود، انجام می دهند. از آن گذشته، این آلات به کار تشییع جنازه های باشکوه نیز می آید.»
او در ادامه به اقامت درویشان دوره گرد در این امامزاده ها اشاره می کند. اما نکته ی مهم تر که از دید پژوهشگران نیز مخفی مانده است، اشاره به بنا شدن تکیه در مجموعه های آرامگاهی امامزادگان، مخصوص اقامت درویشان است که تایید دیگری است بر ارتباط سه عنصر آرامگاه، تکیه و آیین های محرم. وی در این باره می نویسد:
«تاسیسات ضمیمه که در شهرت و اعتبار بققعه ی مربوطه اهمیت قاطع دارد، ممکن است مسجد، مدرسه علوم دینی، باغ، گرمابه، یا تکیه برای پناه دادن به زایران و درویشان باشد»
عبدالحسین زرین کوب دلایل دیگری برای این امر قایل است و می نویسد:
«درویشان دوره گرد هم برای آنکه از تکفیر و تفسیق مصون بمانند و از نذورات و صدقات عامه بهره یابند،تکایای خود را غالباً محل اجرای عزاداری محرم و اقامه ی مجلس دعا می کردند و بدین گونه تصوف آنها به تدریج، هم از طریقه ی قدمای صوفیه و هم از شیوه ی کار فتیان و ملامتیان قدیم، فاصله می گرفت.»
… پس از صفویه تکیه مفهوم گسترده تری پیدا کرد و گویی معنا و مفهوم آن به کلی دگرگون شد و از آن معمولاً مرکزی برای عزاداری و تعزیه خوانی مراد بود.چنانکه از اواخر دوره قاجار این کاربرد چنان فراگیر شد که دیگر اقامتگاه های صوفیان به ندرت به این نام خوانده می شد. در این دوره اگر جایی برای تعزیه می ساختند یا برای نخستین بار جایی را برای این امر در نظر می گرفتند، آن را تکیه می نامیدند.
… بنا بر آمار سال 1375 در ایران بیش از 1800 تکیه به عنوان مرکز عزاداری وجود داشته است که علاوه بر آن، در ایام محرم تکیه های موقت بی شماری نیز برپا شده است. با این اوصاف، آنگونه که ناصر نجمی [در کتاب ایران قدیم و تهران قدیم] گزارش می کند، حتی در اواخر دوران قاجار، نشانه هایی از خاکساران و قلندران در تکایایِ برجای وجود داشته است. چنانکه طاق نمای تکیه با آلات درویشی تزیین می شد، از جمله پوست تخت، کشکول، بوق، منتشا و تسبیح که از وصله های عمده ی دراویش خاکساری و عجمی بود.
تغییر صورت تکیه از اقامتگاه و خانقاه صوفیه و قلندریه به محلی برای عزاداری نشان دهنده ی حضور و تاثیر تصوف بر آیین های عزاداری محرّم است؛ آن هم در هنگامی که هنوز نهادهای عزاداری مانند هیئت تشکیل نشده و مراکز عزاداری مانند حسینیه ها شکل نگرفته بود. این امر نشان می دهد که هسته ی اولیه ی عزاداران را همان صوفیان قلندر و اهل فتوّت تشکیل می داده اند. این میراث حتی در دوره های بعدی به جانشینان آنان یعنی لوطی ها و داش مشدی ها رسید. آنان همچنان از مرده ریگ اسلافشان اندوخته ای در بساط داشتند که در اخلاق جوانمردانه و سلسله مراتب لوطیگری آنان مشاهده می شد. چنانکه به قول برخی از مورخان دوره قاجار، آماده سازی تکیه و برگزاری مراسم محرّم جز به همت آنان امکان پذیر نبود.
برگرفته از کتاب تصوف ایرانی و عزاداری عاشورا، نقش صوفیه، اهل فتوّت و قلندریه در بنیانگذاری آیین های محرم، نگارش: محمد مشهدی نوش آبادی، اصفهان، نشر آرما، 1396، صفحه 167.