روح مصلح
به مناسبت چهلمین روز رحلت حقوقدان عارف دکتر نورعلی تابنده
مقاله ی منتشر شده در روزنامه اطلاعات، چاپ تهران (شماره مورخ 15 بهمن 1398)
به قلم: دکتر علی محمد صابری
شادروان حاج دكتر نورعلی تابنده (ملقّب به مجذوبعليشاه)، سوّمين فرزند جناب آقای صالحعليشاه، در تاريخ ۲۱ مهرماه ۱۳۰۶ برابر با ۱۷ ربيع الثّانی ۱۳۴۶ قمری مصادف سالروز تولّد جدّشان جناب آقای ملاعلی نورعليشاه در خانواده علم و عرفان در بيدخت گناباد متولد شد و پدر بزرگوارشان ايشان را «نورعلی» ناميد. جدّ امجدشان مرحوم حاج ملّاسلطانمحمّد گنابادی (سلطانعليشاه) صاحب تفسیر بیانالسعاده از مشاهير عرفا و علمای قرن اخير (۱۲۵۱ـ ۱۳۲۷ قمری) و قطب وقت سلسله نعمت اللّهی بود و به همين سبب اين سلسله بعد از ايشان به نام «نعمت اللّهی گنابادی» مشهور شد.
تعليم و تربيت اوّليه ايشان تحت سرپرستی و مراقبت پدر بزرگوارشان بود و در همان موطن خويش مقدمات علوم اسلامی را فراگرفت و همچنين هيأت قديم و نجوم را نزد پدر بزرگوار آموخت. سپس برای ادامه تحصيلات به تهران آمده و در سال ۱۳۲۴ شمسی از دبيرستان علميّه تهران با رتبه اول به دريافت دانشنامه ديپلم ادبی نايل و سال بعد از همان دبيرستان ديپلم طبيعی نيز گرفتند. آنگاه در دانشكده حقوق دانشگاه تهران تحصيلات دانشگاهی را ادامه داده و در سال ۱۳۲۷ در رشته حقوق قضايی به دريافت درجه ليسانس موفق شدند و هم زمان مطالعه و تحقيق را در معارف اسلامی خصوصاً فقه و اصول نزد اساتيد فن بالاخص برادر دانشمندشان شادروان حاج سلطانحسين تابنده (رضاعلیشاه) تلمّذ كرد و از محضر درسهای استادان محمود شهابی، سيدمحمّد مشكات و شيخ محمّد سنگلجی استفاده كردند و به درجه اجتهاد نیز نائل شدند. در اين ايام ابتدا در وزارت امور خارجه مشغول به كار شدند. و پس از مدّت كوتاهی در سال ۱۳۲۹ به وزارت دادگستری منتقل شدند و مدّتها عهده دار شغل رياست اداره سرپرستی دادسرای تهران و متعاقباً مستشاری دادگاه استان تهران گرديدند.
در اوايل خدمت دادگستری كه در مشهد مشغول به كار بودند، برای ادامه تحصيل به كشور فرانسه عزيمت كردند و در آنجا در سال ۱۳۳۶ شمسی از رساله خود تحت عنوان «مبتنى بودن جرم و مجازات بر قانون و مسأله لوايح قانونى در ايران» در دانشگاه پاريس دفاع و موفق به اخذ درجه دکتری در رشته حقوق شدند. در ايام اقامت در فرانسه نیز با اسلام شناس مشهور هانری كُربَن كه علاقه قلبی به عرفان و معارف شيعه داشت، در تماس بوده و در كلاسهای درس وی حاضر می شدند. كُربَن كه با بزرگان سلسله نعمت اللّهی گنابادی آشنايی داشت و اظهار ارادت می كرد، به ايشان توصيه و حتی اصرار كرد كه درباره اين سلسله مطلبی بنويسند و به اين ترتيب رساله ای به زبان فرانسه با موضوع «شرح مكتب و طريقه حاج ملا سلطان محمّد گنابادی و يک قرن مكتب او» در انستيتوی تحقيقات عاليه زيرنظر کُربَن گرفته و به ثبت رسانيدند و يادداشتهای تحقيق را فراهم آوردند كه البته به انجام نرسيد.
زندهیاد جناب دکتر تابنده پس از بازگشت به ايران در مشاغل مختلف قضايی در وزارت دادگستری و تدريس در دانشكده های حقوق مشغول شدند. و بار ديگر در شهريور ۱۳۴۷ با بورس دانشگاه پاریس جهت مطالعات حقوقی قضايی به پاريس عازم و در مؤسسه بين المللی مديريت (I.I.A.P) مشغول به تحصيل و تحقيق و موفّق به اخذ ديپلم مديريت قضايی از آن مؤسسه بين المللی شدند.
ایشان در دوران حکومت سابق از اعضای فعّال حقوقدانهای مبارز و از همراهان مؤسسان نهضت آزادی آقایان آیتالله طالقانی، دکتر یدالله سحابی و مهندس بازرگان بودند. پس از بازنشستگی در سال ۱۳۵۵ گاه به شغل وكالت دادگستری نيز اشتغال داشتند و وكالت بسیاری از روحانيون و دانشجويان مورد تعقيب حکومت را قبل و پس از انقلاب افتخاراً می پذيرفتند. پس از انقلاب هم با اینکه از قبول هرگونه منصب دولتی پرهیز میکردند، به اصرار دوستان چند سالی سمتهای معاونت وزارت ارشاد و عضويت هيأت امنا و مديريت سازمان حج و معاونت وزارت دادگستری را پذیرفتند و نهایتاً به درخواست شخصی از کار کنارهگیری کردند. ايشان در تمام این سالها، به امانت و صحّت و صداقت در رفتار و گفتار و دقّت در كار و احترام به قانون و اجرای دقيق آن نزد همكاران و ديگران مشهور بودند.
ایشان در كنار تحصيل علوم دينی و دانشگاهی و تحقيق و تأليف، در سال ۱۳۳۱ شمسی نزد پدر بزرگوارشان قدم به وادی فقر و عرفان نهادند و از همان ابتدای سلوک همواره آثار معنوی فقر محمدی (ص) در گفتار و كردارشان عيان و روحيه درويشی و تقيّدشان به احكام شريعت و آداب طريقت زبانزد خاص و عام بوده است. به گونه ای كه پس از رحلت قطب وقت سلسله جناب آقای محبوبعليشاه در ۲۷ دی ماه ۱۳۷۵ با فرمان وصايتی كه در تاريخ ۲۸ مهرماه ۱۳۷۱ از جانب معظّمله نوشته شده بود به مقام جانشينی با لقب طريقتی «مجذوبعليشاه» نايل شدند.
جناب آقای دكتر تابنده از بدو قطبيّت تا زمان رحلت، اوقات خويش را عمدتاً صرف دستگيری و هدايت طالبان و تربيت سالكان و رسیدگی به احوال آنان میکردند و به همين منظور هفته ای چند بار در مجالس و اجتماعات فقری به شرح و بيان لطايف عرفانی و نكات اخلاقی و اجتماعی می پرداختند که حاصل آن در قالب جزوات و کتابهای متعددی در اختیار علاقمندان قرار گرفته است و از میان آنها میتوان از تفسیر دو رساله حقوق امام سجّاد (ع) و مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه منسوب به امام جعفر صادق (ع) نام برد. همچنین در طی این مدت در دو مقطع زمانی، رساله پند صالح، نوشته جناب صالحعلیشاه را به تفصیل شرح کردند که در دو جلد مفصّل آماده چاپ است.
آن جناب که نسبت به مسائل و مشکلات دینی و اجتماعی زمان خود، احساس تکلیف میکردند، به اقتضای موقع، مقالات یا یاداشتهایی در نشریات مختلف چاپ میکردند. این نوشتهها خصوصاً از این جهت مهم است که با نگاهی عرفانی به مسایل نگریسته شده است ضمن اینکه احاطة ایشان را به مسايل فقهی و حقوقی و اجتماعی نشان میدهد. برخی از این مقالات در دو کتاب مجموعه مقالات فقهی حقوقی و مجموعه مقالات فقهی اجتماعی به چاپ رسیده است. این دو مجموعه حاکی از آرای حقوقدانی است که از طرفی دلنگران مسايل اجتماعی و دينی بوده و عملاً در امور اجتماعی دخالت كرده و از طرف ديگر در سلوک الی اللّه قدم زده و به مقاماتی رسیده است و لذا می تواند شاهدی بر نادرستی رأی كسانی باشد كه عرفان و طريقه تصوّف را منافی توجّه و اهتمام به امور اجتماعی دانسته اند.
وجود بیش از ۴۰ مقاله که در نشریه عرفان ایران از آن جناب به یادگار مانده است نشاندهنده دقتنظر علمی و روحیه عرفانی ایشان میباشد. آن بزرگوار همچنین با توجه به شرایط سیاسی روز جامعه در سالهای پیش از انقلاب، نسبت به ترجمه كتابهاى بحران دموكراسى، تأليف روژه لاكومب و جامعه شناسى يک انقلاب: سال پنجم انقلاب الجزاير، تأليف فرانتس فانون اقدام کرده بود.
شادروان دکتر تابنده در اواخر عمر شریف و پربار خود و پس از ماجراهای تلخ اطراف منزل خویش در گلستان هفتم خیابان پاسداران در آخر بهمن ماه سال ۱۳۹۶ شمسی، دچار محدودیتهایی از جمله در رفت و آمد و ملاقات با دوستان و ارادتمندان خود شد و همین امر موجبات بروز بیماریهای جدید و تشدید بیماریهای پیشین این آزادمرد وطندوست را فراهم آورد به نحوی که در ماههای منتهی به رحلتشان در چند نوبت در بیمارستان مهر تهران بستری شدند. نهایتاً روح این مرد خدایی و علاقمند به اسلام و ایران در صبح روز سوم دیماه ۱۳۹۸ شمسی، در شب میلاد مسیح (ع) به عالم جَنان پر کشید و چنین شد که: «روح سلطانی ز زندانی گریخت».
بر حسب وصیت آن جناب، پیکر مطهرشان در میان علاقمندان با تشییعی باشکوه در مزار سلطانی بیدخت گناباد و در جوار اجداد عالیمقدارشان به خاک سپرده شد.
گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را به جویی میفروخت
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان و خرد سوی سماوات برد
گروهها و طیفهای مختلف دینی و فعّالین اجتماعی و بزرگان و پیروان طریقهها، پس از رحلت آن عارف عالیقدر، هر یک از منظر خویش به مصداق «هرکسی از ظن خود شد یار من» طی پیامهای تسلیت و یادداشتهای توصیفی شخصیت والای ایشان را ستودند و به صفاتی چون حقطلبی، شجاعت، مدارا، گذشت، انصاف و پایمردی تشبیه کردند و وی را گوهر ارزشمندی دانستند که نماد درویشی، صلح، دوستی و مهربانی و به تعبیر یکی از دوستان «مردی از جنس بلور» بود. آری، جناب دکتر تابنده، همه اینها بود ولی فقط اینها نبود، او در جایگاه مجذوبعلیشاه برای درویشان مربی و پدری مهربان و صبور، برای وطندوستان مُصلِحی آزاده و آزادیخواه و مدافع حقوق مردم و برای جامعه حقوقی ایران، دانشمندی آگاه و عالِم به زمان خویش و عدالتطلب بود. عاش سعیداً و مات سعیداً.
خبرگزاری رسمی سلسلۀ نعمتاللهی سلطانعلیشاهی؛ #مهرتابنده