برگي از كتاب مشارق انوار اليقين في حقائق اسرار اميرالمومنين (ع):
شرف واژه ی «هو»
(1) بدان كه همانا اسم يا مشتق است يا عَلَم يا اشاره. و اسم مشتق كلّي است كه از وقوع شريك شدن در او جلوگيري نمي كند؛ و اسم عَلَم، جانشين اشاره است. پس عَلَم شاخه ي اوست؛ و اشاره، اصل است؛ و اصل برتر از فرع است. پس گفتار تو كه «هو» شريف ترين همه ي اسم هاست، به اين معني است.
(2) همانا خداي سبحان، فرد و مجرّد است و وصف او به صفتي زايد ممكن نيست وگرنه فرد بودن منتفي مي شد؛ و خبر دادن از عين ذاتش محال است. پس همه ي اسم هاي مشتق از خبر دادن از ذات مقدّس او قاصرند. و اما واژه ي «هو»؛ پس همانا آن از ذات حقيقت مخصوصش كه از جميع جهاتِ كثرت مبرّاست، خبر مي دهد. پس اسم «هو» براي رسيدن آن به ذات صمديّت، شريف ترين اسم هاست.
(3) همانا صفات مشتق شناخته نمي شوند مگر اينكه بر صفات دلالت كنند. و صفات شناخته نمي شوند مگر به واسطه ي اضافه شده به مخلوقات. و اما واژه ي «هو»؛ پس همانا آن بر خدا دلالت مي كند از آنجا كه او، اوست؛ و اين اسم، به حق مي رساند و از خلق جدا مي شود.
(4) همانا اسم هاي مشتق بر صفات دلالت مي كند و واژه ي «هو» بر موصوف دلالت دارد و موصوف، برتر از صفت است و آن بدين خاطر است كه ذات خداي سبحان به وسيله ي صفات، كامل نشد. بلكه ذات، براي غايت كمال، مستلزم صفات كمال است، واژه ي «هو» به سرچشمه ي عزّت مي رساند.
(5) همانا واژه ي «هو» مركب از دو حرف «ه» و «و» است و «ه» اصلِ «و» است؛ پس آن حرفِ واحدي است كه بر خداي سبحان دلالت مي كند.
(6) همانا «ه» اولين مخرج و «و» آخرين مخرج است* پس او اول و آخر است. و «ه» باطن و درون مخرج و باطن اشياء است و «و» ظاهر مخرج هاست. پس او اول و آخر و ظاهر و باطن است.
(7) همانا اين حرفي كه براي تعريف ذات حق وضع شده، در حقيقت غير معلوم است. و ذات حق از چگونگي و كيفيت، شايسته تر به تنزيه است. پس گفته ي خدا، از او به سوي تو «هو» است و گفته ي تو، از تو به سوي او «هو» است
………………..
* مخرج «ه» از نظر تجويدي، ابتداي حلق و مخرج «و» لب هاست كه آخرين مخرج است
…………………………………………………………………………
مشارق انواراليقين في حقائق اسرار اميرالمومنين عليه السلام، تأليف: الحافظ رجب البرسي، ترجمه: سيد محمد حسين حسيني، تهران، انتشارات فرهنگ رسا، 1391، صفحه 69.
.